مي خواهم گريه كنم....
وقتي دلتنگم
شهر بر شانه هايم سنگيني مي كند
در چشم هايم ديوار مي شود و در دلم رنگ و رنگ و رنگ.
دلم گرفته ست. به خيابان ميزنم. خيابان شلوغ است و سنگي.
پر از آدم هاي گيج و رميده از خويش
خوب حس ميكنم مثل آنهايم
اما غريبه با همه
نسيم مي وزد و نمناك ميكند صورتم را
سربه آسمان برمي دارم
حسوديم مي شود به آسمان
حتما كسي را دارد كه برايش اينگونه اشك ميريزد!
حسوديم مي شود به نسيم
چه راحت ميدود به اين سو وآن سو
هر جا كه مي خواهد
دلم بيشتر مي گيرد
بغض راه گلويم را مي فشارد
ميخواهم گريه كنم...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: